Wednesday, April 16, 2008

Pirates


سالها از شکار قورباغه و نهنگ می گذشت
همچون نهنگ می خرامیدیم که چون قورباغه شکار شدیم

شکار رویاهای نادیده-پیرزنی تنها بر مبل های صورتی
شکار در و دیوار اتاقی که سه ساعت داشت
روبرو خوابیده بود
پشت سر برقی کار می کرد، ۶۰ هرتز
و دیگری نامفهوم. سر و صدایش را کسی نمی شنید

تلویزیون را از قرن ۱۹ آورده بودند
با امواج گوناگون مدرن آشنایی نداشت
تنها جنگ نقاط را نشان می داد
و البته سیاه و سفید
تنها اثر قرن ۲۱ تلفن دیجیتال بود که اتاق جایی برای سیم آن نداشت
حتی هنوز لامپ اختراع نشده بود
روشنایی شمعی بود که در اعماق چاه خود-کنده فرو می رفت

کارآگاه، لندن بود
چراغ های پیاده رو چنین می نمودند
گر چه نوری نداشتند
بابا نوئل را در انتهای راه،‌ در زندان شومینه بسته بودند
با تارهای عنکبوت

پادشاه این سرزمین ناهموار بر پیشخوان شومینه کشتی می راند
در پناه نور شمع بزرگ جلوه می نمود
و ما چای می خوردیم!ه

No comments: